پیرامون انقلاب اسلامی 1
1- پى آمدها و دست آوردهاى انقلاب اسلامى چه بود؟
در بهمن ماه 1357 خورشیدى، تحولى بزرگ و شگرف و از دیدگاه امام امت، «معجزه ى الهى» در تاریخ ایران و جهان اسلام و حتى جهان بشریت رخ داد که همه ى اندیشمندان و تحلیل گران علوم سیاسى، تاریخ نگاران و سیاست مداران دنیا را به شگفتى واداشت; زیرا هیچ یک از آنان، حتى سازمان هایى که به انبوه اطلاعات حسّاس و سرّى دسترسى داشتند، نتوانستند رخ دادن انقلاب اسلامى ایران را در چنین زمان و موقعیّت منطقه اى و در این شکل و ماهیّت، پیش بینى کنند.
تاکنون درباره ى اهمیت انقلاب، پژوهش هاى فراوانى انجام شده و هر کس به فراخور دانش و توان فکرى خود در این باره سخن گفته است، ولى مهم ترین نکته در این انقلاب، پیروزى مکتب، ایدئولوژى و فرهنگ اسلام در همه ى جنبه هاى ایدئولوژیک، سیاسى و فرهنگى بود و در یک کلام باید گفت این انقلاب، انقلاب اسلامى بود.
بررسى پى آمدها و دست آوردهاى انقلاب اسلامى به پژوهش مفصّل و تحلیل مستقل نیاز دارد که در گنجایش این بحث نیست. این گفتار به طور فشرده به مهم ترین دست آوردها و بازتاب هاى انقلاب مى پردازد.
- دست آوردهاى انقلاب اسلامى در داخل کشور
دست آوردهاى داخلى را در چهار محور سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و نظامى مى توان بررسى کرد:
الف ـ دست آوردهاى سیاسى ادامه مطلب...
پیرامون انقلاب اسلامی 2
2- چرا جنگ این گونه و با پذیرش قطعنامه ی 598 تمام شد؟
پرسش از «پایان جنگ» در واقع به «علت» آن، معطوف نیست، زیرا هر جنگی در نهایت به پایان می رسد این پرسش متأثر از ملاحظات دیگری، از جمله نحوه ی پایان جنگ و مقایسه ی آن، با وضع دیگری که جنگ می توانست در بستر آن به پایان برسد می باشد. در واقع این گونه استدلال می شود که اگر قرار بود، جنگ با راه حل سیاسی پایان پذیرد، چرا این اقدام پیش از این به ویژه پس از فتح خرمشهر انجام نشد؟ هم چنین تغییر موقعیت نظامی ایران در ماه های پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه ی 598 یک سال پس از تصویب آن، منجر به پیدایش این پرسش شد که چرا ایران قطعنامه ی 598 را هم زمان با زمان تصویب آن، در تیرماه سال 1366 نپذیرفت؟
چنان که ملاحظه می شود، پرسش سوم بر دو مسأله متمرکز است؛ نخست، وضعیت نظامی ماه های پایانی جنگ و ابهام هایی که نسبت به آن، وجود دارد و دیگری روش پایان بخشیدن به جنگ با راه حل سیاسی و پذیرش قطعنامه ی 598 می باشد. در نتیجه این پرسش به میان می آید که تحولات نظامی جنگ چه روندی را طی کرد که در ماه های پایانی جنگ منجر به تغییر وضعیت نظامی به زیان ایران و به سود عراق شد؟
استراتژی ایران پس از فتح خرمشهر تهاجمی و با هدف دستیابی به یک منطقه با اهمیت و پایان دادن به جنگ بود. عملیات رمضان در چارچوب همین استراتژی انجام شد، ولی به نتیجه ای نرسید و موقعیت برتر ایران را که حاصل فتح خرمشهر بود، تضعیف کرد.
قدرت تهاجمی ایران که ماشین نظامی عراق و استحکامات دفاعی این کشور را در هم کوبیده بود و می توانست پشتوانه ی نظریه ی صدور انقلاب و برتری ایران در سطح منطقه قرار گیرد، لذا مهم ترین مشکل عراق و حامیانش همین امر بود. بنابراین دفاع مطلق بر روی زمین، سیاست تهاجم در هوا و دریا را دنبال می کرد. توقف و خنثی سازی قدرت تهاجمی ایران با این هدف دنبال می شد که ایران در برابر یک جنگ فرسایشی، در نهایت موافقت خود را با اتمام جنگ اعلام نماید. ادامه مطلب...
پیرامون انقلاب اسلامی 3
3- جریان بوسیدن دست فرح توسط مصدق صحت تاریخی دارد؟ لطفاً برای ما مدرک بفرستید؟
دکتر محمد مصدق یکی از رجال سیاسی عصر پهلوی بوده و چند دوره در عصر پهلوی دوم به نمایندگی مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد، او از نوادگان پادشاهان قاجار بوده و در خاندان درباری پرورش یافته و دارای تحصیلات عالی دانشگاهی در رشتة حقوق میباشد، او تحصیلات عالیه را در خارج از کشور طی کرده و به مدارج بالای علمی در حقوق مدنی و جزایی دست یافت.[1]
دکتر مصدق در کنار رهبر مذهبی و استقلالطلب ایران یعنی آیت الله کاشانی مبارزه علیه دخالت بیگانگان و استبداد را آغاز نمود، خصوصاً در راه ملی کردن صنعت نفت با همکاری دو نیروی مذهبی و ملی موفقیّتهای چشمگیری بدست آورد.[2] اما پس از مدتی بین دو گروه شقاق ایجاد شد و وحدت و دستآوردهای آن از بین رفت و استبداد و استعمار با همکاری هم تمام این نیروها را به کنار زدند، بر اساس برخی از اسناد و مدارک تاریخی که در دسترس ما است، مصدق مخالف حکومت شاه نبود، برخلاف آیت الله کاشانی که کاملاً مخالف دستگاه مستبد و دخالت دولتهای بیگانگان در امور کشور بود. این واگرایی وقتی ثابت میشودکه مصدق با قدرتگیری کاشانی از او حمایت نمیکند. و در انزوای او نیز کاملاً واکنش منفی از خود نشان میدهد، حتی طرفداران مصدق توهینهای تحقیرآمیزی نیز نسبت به کاشانی روا میدارند.[3]
مصدق یک سیاستمدار محافظه کاری بوده است که به شخص شاه علاقهمند بوده و مخالف برچیده شدن حکومت شاهنشاهی در ایران نبود، او در مجلس دورة چهاردهم طی نطقی میگوید:« بنده میخواهم اینجا عرض کنم که من در این مجلس از همه بیشتر شاه را دوست دارم» «ما امروز یک شاه خوب داریم و شاه خوب را باید نگاه داریم» «... خدا شاهد است آقایان این شاه وطن خودش را دوست دارد با حسن نیت است و والله شاید کسی از ما بقدر او حسن نیّت ندارد»[4] ادامه مطلب...
پیرامون انقلاب اسلامی 4
4- آیا روشنفکران در شروع انقلاب اسلامی و بعد از آن نقش داشتهاند؟ نقش مثبت یا منفی آنان چیست؟
در ابتدا لازم است که روشنفکری را تعریف نموده سپس ضمن تقسیم روشنفکران به نقش آنان بپردازیم.
روشنفکری ازدو کلمه «روشن» و «فکر» و «یای نسبت» ترکیب شده است،و مفهوم آن پرواضح است: فکری که روشن است، نور دارد، تاریک نیست. با روشنائیها اتصال دارد،واقعیتها را درک میکند، دوست و دشمن را میشناسد، نور میدهد، روشنگر است، تاریکی وجهل را میزداید.
و حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ نیز که یک روشنفکر راستین است میفرماید: «من با نور الهی و روشنگری خدایی به راه افتادم آنگاه که همه ایستادند و توقف نمودند»[1] و راه رسیدن به واقعبینی و روشنفکری، را تقوا و پرهیزکاری معرفی میفرمایند: «کسی که تقوی پیشه کند و از خدا بترسد، خدا او را از فتنهها رهایی داده و نوری در دل تاریکیها، به او میبخشد»[2] با توضیحات یاد شده، روشنفکران قشر خاصی نباید باشند، رشته جدابافتهای نیستند، هر آن کس که روشن ضمیر و واقعبین باشد، مصالح و مفاسد را بشناسد، آیندهنگر باشد، دوست و دشمن را بتواند درک کند روشنفکر است.[3] البته در این میان کسانی نیز با ادعای روشنفکری در واقع به دور از تمامی خصوصیات یک روشنفکر در صحنههای تاریخ ایران وارد شدند ولی نتوانستند ماهیت واقعی خود را پنهان نمایند لذا لازم است در شناخت و تمیز این افراد دقت بسیار نمود.
ما روشنفکرانی را که در یک قرن اخیر نقش حساس و مهمّی حرکتهای سیاسی و اجتماعی داشتند را به دو گروه تقسیم میکنیم:
1 . گروهی که دنبالهرو روحانیت شیعه بودند و انگیزه آنها حفظ دین و مبارزه با فساد و جنایات رژیمهای مستبد بود این طیف از روشنفکران باکسب قدرت ویژه توانستهاند نقش حساس و مهمی در حرکتهای سیاسی ـ اجتماعی یک قرن اخیر بازی نمایند و به همین دلیل است که هر زمان که روحانیون شیعه ایران با قدرت سیاسی حاکم به مبارزه پرداختهاند قدرت سیاسی نبرد را باخته است قدرت روشنفکران روحانی و کسانی که مانند آنها میاندیشیدند قابل قیاس و برابری با قدرت رهبران سیاسی غیر مذهبی نیست و همین امر موجبات رشک و حسد آنها را فراهم نموده و در عین نیازی که به آنها داشتهاند هر زمان که توانستهاند در حذف آنها و خیانت به آنها دریغ نکردهاند. ادامه مطلب...
پیرامون انقلاب اسلامی 5
5- غیر از امام خمینی کدامیک از مراجع نجف و قم با شاه مخالف بودند؟
هیچ یک از مراجع تقلید هرگز در طول تاریخ با کسی که علناً مخالف و دشمن دین باشد موافق و سازگاری نداشتهاند، خصوصاً در تاریخ معاصر چنین چیزی اتفاق نیفتاده است که احدی از مراجع شیعه با سلاطین جور عصر خاصی مانند پهلوی موافق بوده باشند.
البته مخالفت علنی با دین اسلام و علمای اسلام و توهین به دین در دورة پهلوی دوم بعد از رحلت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی بروجردی آغاز شد وگرنه در دورة حیات آن مرجع عالیقدر شیعه، محمدرضا پهلوی جرأت توهین آشکار به دین را نداشت، بعد از رحلت آن مرجع عظیمالشأن اهانتهای دربار پهلوی و طرفداران او آغاز شد (رحلت ایشان در سال 1340 بود)[1]که با هشیاری و بیداری حضرت امام خمینی(ره) نقش مرجعیت دینی ایفا شد و مقاومت و افشاگری در مقابل توطئههای داخلی و خارجی علیه استقلال کشور و فرهنگ اسلام آغاز گردید و بعد از پیدایش آن مرجع عظیمالشأن اکثر مراجع تقلید در سراسر ایران و حوزههای دیرپای ایران مانند حوزه قم، مشهد، اصفهان، تبریز و... به زعامت علمای بزرگ از حضرت امام خمینی حمایت نموده و مردم را در برابر این توطئهها آگاه نمودند. مراجع تقلید نجف نیز با صدور بیانیه و اطلاعیههای حمایتگرانه در برابر این توطئهها ایستادگی و روشنگری نموده و حمایتهای بسیار پرشور از امام خمینی(ره) نمودند. امام در آغازین راه مبارزه خود کتاب کشفالاسرار را مینویسد و بذرهای حکومت اسلامی را در جامعه اسلامی میپاشد و از آگاهی کاملی که از جریانات استعماری و استبدادی در ایران داشت تئوری جهاد مسلحانه علیه ظلم و استبداد و دفاع از استقلال را در این کتاب نگاشته و به گوش تمام نخبگان میرساند[2] مبارزهی جدی امام و مخالفتشان با حمایت قاطبهی علمای اسلام و مراجع بزرگ با قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی شکل تازه گرفت و آیات عظام امام خمینی، شریعتمداری و گلپایگانی در منزل مرحوم آیت الله حائری مؤسس حوزه تشکیل شد و تصمیم گرفته شد که به شاه در این طی تلگرافی اعتراض و خواستار لغو آن شده و به علمای شهرستانها نیز اعلام خطر نموده و هر هفته جلساتی برای حفظ وحدت نظر در مبارزه تشکیل شود. و همچنین آیات عظام نجفی مرعشی و گلپایگانی و شریعتمداری مکرراً طی تلگرافی از دولت علم خواستار لغو این قانون شدند و در راستای همین هدف مراجع بزرگ تقلید نجف آیات عظام خوئی، حکیم و بهبهانی...[3] طی تلگرافی از خواسته مراجع ایران حمایت نموده با توجه به اسناد و مدارک معتبر تاریخی اکثر مراجع بزرگ و معروف حوزههای قم و نجف در تمام مراحل انقلاب از امام خمینی و نهضت بیدارگر او حمایت نمودند. ادامه مطلب...
پیرامون انقلاب اسلامی 6
6- با توجه به این که بعد از رضاخان گروههای زیادی (مذهبی) و سازمانهای زیادی بنا به نیاز جامعه آن روز تشکیل دادند، ولی با این همه گروههای متعدد مذهبی و اعتقادی از چه روی و چرا نیروهای روحانی در موقعیت رهبری این نهضت قرار گرفتند؟ این نکته هم فراموش نشود که تودهایها و سکولارها هم بر ضد روحانیت فعالیت چشمگیری داشتند؟
قبل از مشروطه در ایران صدای آزادیخواهی از یوغ استبداد و استعمار شروع شده بود و گروهها و احزاب، با گرایشات ایدئولوژی مختلف به وجود آمده بودند که عمدهترین گرایشات گروههای بزرگ در ایران گرایش به مذهب بود که به رهبری علماء هدایت یافته و شکل گرفته بودند، چنان که در تاریخ ایران قبل از دوره رضاخان اندک تأملی کنید و صفحات تاریخ مشروطه در ایران را ورق بزنید، این مطلب برای شما روشن خواهد شد. بنابراین اگر منظور شما از گروهها، «احزاب» سیاسی باشد، تاریخ شکلگیری آنها قطعاً به دوره قبل از رضاخان بر میگردد. و اکثراً گردانندگان آنها نیز از علمای روحانی بودهاند.[1] امّا بعد از به قدرت رسیدن مستبدانه رضاخان در ایران با حمایت استعمارگران خصوصاً انگلیس این گروهها و احزاب با فراز و فرود و ضعف و قدرت حضور داشتند و سرسختترین دشمن استعمار و استبداد رضاخانی شهید سید حسن مدرس بود که در هر فرصتی دفاع از ایران و هویت و استقلال آن را وظیفه خود میدانست.[2] ادامه مطلب...
پیرامون انقلاب اسلامی 7
7- چرا با اینکه بعد از رضاخان سازمانهای زیادی تشکیل شد،گروههای مذهبی و روحانی در رهبری نهضت قرار گرفتند؟فراموش نشود که تودهایها و سکولارها بر ضد روحانیت فعالیت چشمگیری داشتند؟
قبل از مشروطه در ایران صدای آزادیخواهی از یوغ استبداد و استعمار شروع شده بود و گروهها و احزاب، با گرایشات ایدئولوژی مختلف به وجود آمده بودند که عمدهترین گرایشات گروههای بزرگ در ایران گرایش به مذهب بود که به رهبری علماء هدایت یافته و شکل گرفته بودند، چنان که در تاریخ ایران قبل از دوره رضاخان اندک تأملی کنید و صفحات تاریخ مشروطه در ایران را ورق بزنید، این مطلب برای شما روشن خواهد شد. بنابراین اگر منظور شما از گروهها، «احزاب» سیاسی باشد، تاریخ شکلگیری آنها قطعاً به دوره قبل از رضاخان بر میگردد. و اکثراً گردانندگان آنها نیز از علمای روحانی بودهاند.[1] امّا بعد از به قدرت رسیدن مستبدانه رضاخان در ایران با حمایت استعمارگران خصوصاً انگلیس این گروهها و احزاب با فراز و فرود و ضعف و قدرت حضور داشتند و سرسختترین دشمن استعمار و استبداد رضاخانی شهید سید حسن مدرس بود که در هر فرصتی دفاع از ایران و هویت و استقلال آن را وظیفه خود میدانست.[2] ادامه مطلب...
دیدار
ویدئو/video
سخنرانی جوان بحرینی در محضر رهبر انقلاب که همه را به گریه انداخت
خبرگزاری فارس: جوان بحرینی روز گذشته در دیدار با رهبر معظم انقلاب درحالی که بغض کرده بود گفت: جوانان بحرین در سرزمین خودشان غریب هستند.
ویدئو/video
من فاطمه دختر شما و دختر شهید عماد مغنیه هستم
خبرگزاری فارس: دختر شهید عماد مغنیه خطاب به رهبر معظم انقلاب گفت: (انا بنتکم فاطمه بنت شهید عماد مغنیه) من دختر شما؛ فاطمه دختر شهید عماد مغنیه هستم.
مناسبت امروز