از آمریکا صدای واحد شنیده نمیشود/ «رایس» چماق میشود، «کری» هویج؟
پس از آغاز تعاملها بین ایران و ایالات متحده، به نظر میرسد اکنون ظاهراً قرار است رایس در نقش چماق و کری در نقش هویج ظاهر شوند!
به گزارش فارس، رئیسجمهوری ایران در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و در بخش پایانی سخنان خود به یک پیششرط مهم در خصوص ایجاد چارچوبی برای مدیریت اختلافات ایران و ایالات متحده اشاره کرد که به این شکل بیان شد: «شنیدن صدای واحد از سیاست خارجی آمریکا.»
در همین چند روز پس از سخنرانی روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دستکم دو صدای متناقض از دستگاه سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا شنیده شده است و احتمالا با سفر نخستوزیر اسرائیل به ایالات متحده، احتمالا صداهای بیشتری نیز به این مجموعه اضافه خواهد شد.
سوزان رایس، مشاور امنیت ملی کاخ سفید که نظرات او در سیاست خارجی حتی بعضا از نظرات جان کری هم اثرگذارتر است، اخیرا در اظهار نظری گفته است که «اوباما نگفته است که حق غنیسازی ایران را بهرسمیت میشناسد.» این بهعبارت سادهتر یعنی اینکه اوباما احتمالا قصد ندارد حق غنیسازی ایران در خاک خود را بهرسمیت بشناسد، چیزی که از منظر حقوق بینالملل حق ایران است.
نظر خانم رایس البته چندان بیراه هم نیست. باراک اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل متحد از پذیرش حق استفاده صلحآمیز ایران از انرژی هستهای سخن گفت که این عبارت کلی، الزاما حق غنیسازی اورانیوم را در بر نمیگیرد. صاحب این قلم ساعاتی پس از سخنرانی اوباما در سازمان ملل در یادداشتی تحت عنوان «7 نکته مثبت سخنان اوباما در برابر 7 نکته منفی»، همین مساله را بهعنوان اولین نکته منفی در سخنان اوباما مورد اشاره قرار داده بود.
از سوی دیگر، جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده بامداد امروز به وقت تهران ابراز داشت که ایالات متحده تحت شرایطی حاضر است حق غنیسازی در سطح پایین را در خاک ایران به رسمیت بشناسد. البته ایران با توجه به ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود، نیازی هم به غنیسازی در سطوح بالا ندارد مگر در خصوص رآکتور تهران که نیازمند سوخت 20 درصد غنیشده است و البته برای تامین سوخت آن باید چاره اندیشید.
آنچه از فحوای کلام کری بهنظر میرسد این است که واشنگتن مشکل زیادی با چرخش تعداد محدودی سانتریفیوژ در ایران ندارد اما قاعدتا با تعداد بالای سانتریفیوژها که قابلیت هستهای بالایی به ایران میبخشند، مشکل دارد. نظر شخصی نویسنده این یادداشت این است که احتمالا کری و رایس در این خصوص همنظرند اما شیوه بیان متفاوتی را در پیش گرفتهاند. همچنین تنها سطحی از غنیسازی مورد پذیرش قرار میگیرد که اسرائیل آن را بپذیرد. در این خصوص دلایل ژئوپلتیکی هم وجود دارد که مداقه در خصوص آنها مجال دیگری میطلبد.
برای این شیوه بیان متفاوت، دستکم دو علت میتوان متصور دانست:
* تلاش برای فرار از فشارهای نتانیاهو
در شرایطی که سفر نتانیاهو، رئیس کابینه رژیم اشغالگر صهیونیستی به ایالات متحده آغاز شده است، شاید خانم رایس بهدنبال آن است که از فشارهای وی بر رئیسجمهور آمریکا و تیم سیاست خارجیاش بکاهد. اسرائیل ناخشنودی خود را از تعاملات جدید ایران و ایالات متحده پنهان نکرده است و از این رو به نیویورک میرود تا با سخنرانی خود در مجمع عمومی، بهزعم خود چهره دولت جدید ایران را افشا کند.
وی همچنین در دیدار با باراک اوباما احتمالا گلایههایی را مطرح خواهد کرد که گوشهای شنوا برای آنها در کنگره آمریکا کم نیست. این احتمال جدی است که رایس قصد داشته پیش از ورود نتانیاهو به خاک آمریکا و شروع سلیطهبازیهای او بهنوعی حملات را کاهش دهد.
* بازی آدم خوبه، آدم بده
شاید واشنگتن میخواهد از راهبرد معروف «آدم خوبه» در مقابل «آدم بده» در مواجهه با ایران استفاده کند. در این بازی سیاسی احتمالا خانم رایس، نقش آدم بده را بازی میکند تا جمهوری اسلامی ایران از شر او به کری پناه ببرد و امتیازاتی که او میخواهد را بدهد! البته در کنگره آمریکا بعضا مواضعی علیه ایران گرفته میشود که در مقایسه با آنها، موضع سوزان رایس چندان بد هم محسوب نمیشود.
این بازی را باید ادامه سیاست چماق و هویج دانست. آمریکاییها همواره ادعا میکنند که فرصتی که توسط ایران در اختیار واشنگتن قرار گرفته، رفتن ایران به سوی هویج مذاکره از ترس چماق تحریم است. ادعایی که ایران هرگز آن را نپذیرفته و تاکید دارد آمریکا اگر در گذشته هم بهدنبال تعامل بود، میتوانست به آن دست یابد. اکنون ظاهرا قرار است رایس در نقش چماق و کری در نقش هویج ظاهر شود!
* حق غنیسازی ایران تنها و تنها باید محدود به انپیتی باشد
عزت و حاکمیت ملی ایران ایجاب میکند که جز به منافع ملی خود و به قوانین بینالمللی به هیچ چیز دیگر پایبند نباشد. اگر ایران به غیر از انپیتی محدودیت دیگری را بپذیرد، عملا قبول کرده که جهان حق دارد با ایران بهگونهای دیگر رفتار کند و حقوق ایران را نادیده بگیرد.
ایران مجبور است پای این حق خود بایستد تا در فضای بینالمللی این انگاره ایجاد نشود که حقوق ایران قابل چشمپوشی هستند. در غیر این صورت باید منتظر بود تا حریف پیشتر هم بیاید.
ایران تنها حق خود را میخواهد و بازی برد – برد برای تهران، عبارت است از گرفتن حق خود در برابر رفع نگرانیهای آژانس، نه چیزی بیشتر.