سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیین صالحین

4 آبان مصادف با افشاگری امام خمینی ره علیه پذیرش کاپیتولاسیون

امام علی(ع): یک ساعت ذلت به عزت روزگار نمی ارزد

 

کاپیتولاسیون قانونی علیه انسانیت

کاپیتولاسیون، به قراردادهایی اطلاق می­شود که به موجب آن، اتباع یک دولت در قلمرو کشور دیگر، مشمول قوانین کشور خود می­شوند. کاپیتولاسیون به لحاظ تاریخی، سابقه­ای طولانی دارد. این قراردادها اغلب میان دولت­های اروپایی با دولت های آسیایی و آفریقایی بسته می­شدند؛ چرا که از نظر اروپائیان، دادگاه­ها و دستگاه های قضایی این کشورها قادر به حمایت کافی از اتباع خود نبودند. در صورتی که قدرتی اروپایی بر یک کشور تسلط پیدا می­کرد، اتباع آن از تمامی حقوق و امتیازات برخوردار بودند؛ به این معنا که حتی اگر در آن کشور یک فردی را به قتل می­رساندند، دستگاه قضایی آن کشور نمی­توانست فرد خاطی را طبق قوانین کشور خودش محاکمه کند و تنها کنسولگری یا سفارت خانه آن کشور مسلط، حق داشت که به این پرونده رسیدگی کند. 

این قانون در نوع خود از ضدانسانی ترین قوانینی است که داعیه­داران حقوق بشر، مرتکب آن شده­اند و با روح قوانین ادیان الهی، به­ویژه، شریعت اسلام، ناسازگاری و ضدیت دارد.

 

تقابل عزت با ذلت

پس از تصویب فرمایشی لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا و مجلس شورای ملی که در فضایی آکنده از سانسور و خفقان صورت گرفت، امام خمینی، فرزند برومند ایران در دفاع از عزت، ملیت و اسلامیت، با این لایحه ننگین به مخالفت برخاست.

امام خمینی(ره)، مردم و علما را به قیام دعوت کرد. او با پیام و سخنرانی افشاگرانه خود، خواب خوش دستگاه ستم­شاهی و اربابان امریکایی­اش را آشفته کرد. امام با اعلام عزای عمومی، شاه و مجلس و دولت و امریکا را به شدت مورد انتقاد قرار داد.

 

پی آمدهای احیای کاپیتولاسیون

1. تبعید امام خمینی

اقدام جسورانه امام خمینی بر ضد منافع نامشروع آمریکا، هیئت حاکمه را وادار ساخت، شتاب­زده و بزدلانه، اقدام به دستگیری و تبعید امام به ترکیه کنند. به دنبال آن، اعتراض­ها و اقدام­های مسلحانه آغاز گردید که به قتل حسن­علی منصور از مسببان تصویب لایحه کاپیتولاسیون انجامید. امام خمینی در مصاحبه­ای در پاریس در سال 1357 دربارهتبعات مخالفتش با لایحه کاپیتولاسیون فرموده است:

«پانزده سال قبل که شاه قصد داشت به دستور امریکا، لایحه مصونیت مستشاران امریکایی را به تصویب برساند، من این خیانت شاه را نسبت به ملت ایران در طی یک سخنرانی و صدور یک اعلامیه محکوم نمودم و ملت ایران را از این سیاست استعماری مطلع ساختم، که پس از چند روز مرا از ایران، پس از آن که شبانه به منزلم در قم حمله کردند، دستگیر و سپس به ترکیه تبعید نمودند. و در آنجا هم دولت ترکیه تحت فشار افکار عمومی از دولت ایران خواست که محل تبعید مرا کشوری غیر از ترکیه قرار دهد، که سرانجام به عراق تبعید شدم و سرانجام پس از حدود پانزده سال، دولت عراق تحت فشار شاه، مخالفت خود را با فعالیت­های اسلامی من علیه رژیم سلطنتی و شاهنشاهی ابراز کرد و از این جهت، تصمیم گرفتم که به کویت که یک کشور اسلامی است بروم. تا در آنجا در محل مورد اقامتم تصمیم بگیرم و با داشتن ویزای آن کشور، دولت کویت از ورود من به آن کشور جلوگیری نمود و به ناچار به فرانسه آمدم».

2. نقص استقلال و حاکمیت ایران

تصویب لایحه کاپیتولاسیون، در واقع نقض آشکار استقلال و حاکمیت و حیثیت ملی ایران بود. ازاین­رو بود که هر که ماجرای این لایحه را می­شنید، نسبت به دولت و شاه خشمگین می­شد. قبح این مسئله تا جایی بود که امامخمینی از آن به «سند بردگی ملت ایران» تعبیر کرد.

3. هجوم گسترده امریکاییان به ایران

اعطای مصونیت قضایی برای مستشاران امریکایی که بعدها خانواده­های آنان و نیز کارکنان غیرنظامی را هم دربرگرفت، هزینه­های سنگینی بر دولت و دوش مردم ایران تحمیل کرد؛ به طوری که تنها بین سال­های 1970 تا 1978 میلادی، تعداد امریکایی های حاضر در ایران از کمتر از هشت هزار نفر به حدود پنجاه هزار نفر رسید.

4. فساد فرهنگی و اخلاقی

حضور گسترده امریکایی­ها در ایران و برخورداری آنان از مصونیت قضایی، زمینه­ مناسبی برای افزایش جرایم و اشاعه فساد فراهم ساخت. تعارض­های فرهنگی موجود و رفتار اهانت­آمیز آنان نسبت به آداب و رسوم جامعه مسلمان ایران، حس مذهبی مردم را می­آزرد و موجب اوج­گیری احساسات ضدامریکایی می گردید.

پایان کاپیتولاسیون در ایران

سه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با تصویب شورای انقلاب، دولت موقت لایحه کاپیتولاسیون را لغو کرد. امریکاییان که تا قبل از آن در ایران همه­کاره بودند، از شنیدن خبر لغو این لایحه وحشت­زده شدند و برای باقی مانده آنان در ایران محدودیت­های زیادی ایجاد شد. نکته درخور تأمل این است که چند ماه پس از آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال 1320، فعالیت مستشاران امریکایی در ایران شروع شد و چند ماه پس از سقوط او، فعالیت این مستشاران پایان یافت. این نکته خود گواه دیگری بر وابستگی ذلیلانه محمدرضا پهلوی به امریکا بود.